بدون عنوان
هیما جون تو مطب دکتر
این دختر خوش اخلاق منه که منتظره بره دکتر دستشو ببینه، دکتر برای دست شمــا یه پماد نوشته تا سه ماه باید استفاده کنی خدا خدا میکنه جای سوختگیت با این پماد خوب بشــه ...
نویسنده :
مامانیش
20:41
بدون عنوان
نامه ای برای دخترم
هیمای عزیزم آن زمان که مرا پیر و از کار افتاده یافتی صبور باش و مرا درک کن اگر هنگام غذا خوردن، لباس هایم را کثیف کردم و یا نتوانستم لباسهایم را بپوشم صبور باش و به یاد بیاور که همین کارها را به تو یاد دادم اگر زمانی که صحبت میکنم حرفهایم تکراری و خسته کننده است صبور باش و حرفهایم را قطع نکن و به حرفهایم گوش فرا ده، همانگونه که من در دوران کودکی به حرفهای تکراریت بارها و بارها با عشق گوش فرا دادم اگر زمانی را برای تعویض من میگذاری با عصبانیت این کار را نکن و به یاد بیاور، وقتی کوچک بودی، من نیز مجبور می شدم روزی چند بار لباسهایت را عوض کنم برای سرگرمی یا خواباندنت مجبور می شدم بارها و بارها داستانی را برایت ت...
نویسنده :
مامانیش
15:09
بدون عنوان
دلنوشته ای برای هیمای قشنگم
دخترم به توزندگی را خواهم اموخت اما خودت بهتر ازمن بیاموز درست زندگی کردن را بیاموز اگر دلت شکست اشک درمانش خواهد بود اگر ترسیدی توکل به معبودت درمانت میشود دخترم بیاموز که مهربانی دلیل نمیخواهد اما به کدام انسان مهر ورزیدن حتما دلیل میخواهد ....حتما دلیل میخواهد ...با کدام پرنده پریدن فکر میخواهد دخترم عشق منطق نمی شناسد اما چگونه عاشق باشی دلیل میخواهد دخترم دنبال نام نباش که مهربانی به مهربانترین مخلوقات خدا ترا نامی خواهد کرد دخترم ترا نامی نیک نهادم و دوست دارم که تورا درخوشنامترین مردم در نزد خدا ببینم هرچند اگر انزمان در کنارت نباشم اما در اسمان خدا ترانظاره خواهم کرد دخترم خوب باش بادلیل وگاهی بیدلیل دخ...
نویسنده :
مامانیش
9:13