هیماهیما، تا این لحظه: 11 سال و 20 روز سن داره

بانی عشق(عشق مامان و بابا)

دختر مامان بزرگ شده

جدیدا هر چی میگیم تکرار میکنی اسمها رو میگی مثلا میگیم بگو صغری میگی صغکا، میگم بگو وحید میگی ددی ،مهناز میگی منا، عمو و دایی و عمه و مهرسام رو خیلی خوب تلفظ میکنی خیلی شیطون شدی اینم عکس موقعی که داریم میرم آبگرم محلات اینم موقعی که رفتی تو وان اینجا هم که با مامانی رفته بودیم حرم و از دیدن برف کلی ذوق کرده بودی ...
15 آذر 1393

با تمام وجودم میگویم دوستت دارم….

چشمانت را برای زندگی می خواهم اسمت را برای دلخوشی می خوانم دلت را برای عاشقی می خواهم صدایت را برای شادابی می شنوم دستت را برای نوازش می خواهم پایت را برای همراهی می خواهم عطرت را برای مستی می بویم خیالت را برای پرواز می خواهم خودت را نیز برای پرستش میخواهم حالا با تمام وجودم میگویم دوستت دارم…. ...
30 مهر 1393

روز مهمونی 93/07/03

هیما خانم 5شنبه اومده مهمونی خونه خاله حدیثش الانم در حال فضولی کردنه اینجام عزیز دلم داره ناهار میخوره کلی از دست پخت خاله حدیث اش خوشش اومد فداش بشم که عاشق فیلم عروس و بود کلی با دقت نگاه میکرد   ...
5 مهر 1393
1411 10 17 ادامه مطلب