هیماهیما، تا این لحظه: 11 سال و 27 روز سن داره

بانی عشق(عشق مامان و بابا)

یک لحظه غفلت

1393/3/21 15:34
نویسنده : مامانیش
584 بازدید
اشتراک گذاری

قربونت بشم آخر این کنجکاوی کار دستمون داد ،بعد از اینکه لباسا رو اتو کردم اتو رو گذاشتم سر جاش

و رفتم یکدفعه صدای جیغ بلندی شنیدم تا اومدم پیشت دیدم دست و با اتو سوزندی چقدر گریه کردی عزیزم این

تلخ ترین اتفاق بود که دلمو آتیش زد

پسندها (9)

نظرات (20)

مامان مهرسنا
22 خرداد 93 17:35
چي شدي عسل خاله....بميرم الهي چش شده ماماني ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مامانیش
پاسخ
خدا نکنه ،دستمو با اتو سوزندم خاله جون
رز مامان مهرسا
23 خرداد 93 16:06
آخییییییییییییییییییییییی قربونت برم هیما جونم خیلی ناراحت شدم عزیزم انشالله که دستای کوچولوت زود زود خوب بشه
مامانیش
پاسخ
خدا نکنه خاله جون ممنون از احوال پرسیتون
مامان مهرسنا
24 خرداد 93 13:50
بميرم الهي ...دلم ريش شد بخدا...الهي كه زود خوب شي عروسك طلاييه من
مامانیش
پاسخ
خدا نکنه عزیزم ممنون خانومی
مامانی ویانا
24 خرداد 93 21:09
وای عزیزم خیلی ناراحت شدم حتما خیلی اذیت شده انشالله زود زود خوب بشی عزیزم
مامانیش
پاسخ
ممنون خاله جون انشااله
مامان فرشته
25 خرداد 93 14:46
وای,چه بد.الهی.ایشالله. زود خوب بشه. .
مامانیش
پاسخ
ممنون خاله جون از احوالپرسیتون انشااله
نوشین مامان آریا
28 خرداد 93 12:04
عروسک من چی شدی قربونت برم الهی اون دست کوچولوتو قربون هزار تا بوس ایشااله زودتر خوب بشی عزیزم راستی مامانی حتما میدونی پماد آلفا آب روی آتیشه حتی برای سوختگی پای بچه ها بسیار عالیه
مامانیش
پاسخ
خدا نکنه خاله جون بله عزیزم پماد آلفا گرفتم دارم استفاده میکنم یه کم بهتر شده
مامان اسیه
31 خرداد 93 14:06
آخی عزیز خاله چیکار کردی با خودت تا دیدم دلم کباب شد قربون اون دل کوچولوت خودت چی شدی اون لحظه ایشالله که هر چه زودتر خوب بشی فرشته کوچولو خیلی زیاد ناراحت شدم بیچاره مامانت چه حالی بهش دست داده
مامانیش
پاسخ
ممنون خاله جون از احوالپرسیتون واقعا خیلی اتفاق بدی بود
مامانی غزل جون
1 تیر 93 7:18
وااااااای خدای من بمیرم من که طاقت درد کشیدن بچه هارو ندارم ایشالله زودی خوب میشی عزیزم
مامانیش
پاسخ
خدا نکنه خاله جون انشااله
نازی ماملن پورياپارسا
1 تیر 93 8:36
الهي فداش شم حتماماماني ببرش دکترخوب هرچه زودتر خوب بشه
مامانیش
پاسخ
خدا نکنه خاله جون بردیمش
مامان
1 تیر 93 16:55
عزیزم الهی فداش بشم. زود زود خوب میشی خاله غصه نخور عزیزم
مامانیش
پاسخ
خدا نکنه خاله جون انشااله
مامان سولماز
1 تیر 93 18:52
عزیز دلم چه بد من از سوختگی خیلی میترسم بلا از همه بچه ها به دور باشه
مامانیش
پاسخ
ممنون خاله جون انشااله
مامان هانا و آریا
2 تیر 93 1:30
ای جانمممممم چقدر دردش گرفتههه برای دخملی اسپند دود کنید...انشالله دیگه هیچ وقت از این اتفاقای بد نیفته
مامانیش
پاسخ
ممنون خاله جون حتما
مامانی ویانا
3 تیر 93 21:36
سلام عزیزم هیما جون بهتر شده ؟ دلمون براتون تنگ شده
مامانیش
پاسخ
سلام ممنون خاله جون بهترام ما هم دلمون براتون تنگ شده
مامان فرشته
7 تیر 93 10:34
گل خاله چطوره دستت؟اوف شده بود ،خوب شدی؟
مامانیش
پاسخ
ممنون خاله جون از احوالپرسیتون بهتر شده دستم ولی هنوز قرمزه
نوشین مامان آریا
18 تیر 93 1:36
این عزیز دل ما چطوره غیبت داری مامانی
مامانیش
پاسخ
ممنون خاله جون خوبم
آزاده (مامان رایان کوچولو)
18 تیر 93 21:23
سلام مامانی.دست هیما جون چطوره؟ایشالله که خوب شده باشه.ازش عروسک خوشگلمون بیشتر عکس بزار.ببوسش
مامانیش
پاسخ
بهتره عزیزم، چشم حتما
مامان آریام
22 تیر 93 11:28
الهی خاله برات بمیره...من امروز همش گریه گردم...دوستهای آریام یا مریض شدند و یا مثل تو آسیب دیدند آریامم همش مریضه....عزیزم بمیرم برات..خیلی درد داره سوختگی...مامانی براش پماد آلفا بگیر...خیلی خوبه ایشالله دیگه پیش نیاد عزیزم...
مامانیش
پاسخ
ممنون عزیزم ،خدا بد نده آریام چی شده قربونش بشم
مامان آریام
23 تیر 93 8:51
عزیزم ممنونم از احوال پرسیت...آریام همش ریه هاش عفونت میکنه و این بار ما مجبور شدیم آزمایش خون هم بدیم و خدا میدونه چه بر ما گذشت...خدا رو شکر الان بهتره و فعلا داره آنتی بیوتیک میخوره...حال هیمای گلم چطوره...دستش خوب شد...ایشاالله که دیگه بد نبینه...باز هم ممنونم..هیما جون رو ببوس
مامانیش
پاسخ
خدا رو شکر نگران شدم ،بله هیما هم بهتر شده ممنون از احوالپرسیتون
مامان و باباي محمدباقر
24 تیر 93 9:28
جااااااااان... چی بد سوخته دستش... بیشتر مراقبش باش مامانی
مامانیش
پاسخ
بله عزیزم الان کمی بهتر شده ممنون از احوالپرسیتون
مامان آیهان
10 مرداد 93 21:02
وااای الهی بمیرمممممممممممم
مامانیش
پاسخ
خدا نکنه خاله جون