هیماهیما، تا این لحظه: 11 سال و 28 روز سن داره

بانی عشق(عشق مامان و بابا)

بدترین روزها

1392/8/21 16:27
نویسنده : مامانیش
315 بازدید
اشتراک گذاری

راستی شب تولد خیلی خوش گذشت اما شب حسابی حالمون گرفته شد آخه شما 

شب هر یک ساعت بیدار میشدی و گریه میکردی جمعه ، با هم رفتیم خونه خاله 

فاطی و اسنک درست کردیم عصر دیدم که تب کردی و حال نداری به بابایی زنگ 

زدم رفتیم دکتر عمومی گفت چیزی نیست حتما داره دندون در میاره چند تا شیاف

 شربت داد اما تا صبح تب کردی من اینقدر ترسیده بودم که نگو تبت تا 40 هم رسیده 

بود اصلا شب خوبی نبود تا صبح کنارت بیدار بودم صبح با بابایی رفتیم مطب دکتر گرکانی

گفت سرما خوردی اما بازم تا صبح خوابت نبرد دیگه چه دردسرهایی کشیدم این چند روز

.

.

.

.

.

اینم زمانی بود که تازه تبت کمتر شده بود ازت عکس انداختم


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مرجان مامان آران و باران
21 آبان 92 17:31
ای جانم عزیزمممممممممم ایشالا همیشه سالم باشه مریضی بچه ها خیلی بدهههههههههه
مامانیش
پاسخ
ممنون عزیزم آره به خدا از یک طرف استرس از طرف دیگه بیقرارهای نی نی ها
مرمر
23 آبان 92 2:39
کوچولوی نانازی نبینم مریض بشی هااااااااااااااا بلا دور باشه
مامانیش
پاسخ
قربونت خانومی
نوشين مامان آريا
2 آذر 92 9:53
باني جون نبينم مريض باشي عزيزم ايشااله زودتر خوب بشي هزارتا بوس
مامانیش
پاسخ
ممنون مامانی بهتر شدم
نوشين مامان آريا
2 آذر 92 9:56
عزيزم اومدم بنويسم باني عشق نوشتم باني جون
مامانیش
پاسخ